تولد و کودکى عیسى در دو انجیل غیر رسمى (3)

باب بیست و چهارم

(1) نزدیک به ساعت تحیت و احترام، کاهنان روانه شدند، اما زکریا نیامد که طبق عادت آنان را برکت دهد. و کاهنان در انتظار زکریا ایستادند تا از او با دعا استقبال کنند و خداى بلندمرتبه را تمجید کنند.
(2) اما چون آمدن او بسیار طول کشید،[79] آنان نگران شدند. اما یکى از آنان جرأت کرده، وارد محراب شد و او دید که در کنار مذبح خداوند[80] خون ه شده است و صدایى مى گوید: «زکریا کشته شده است و خون محو نمى شود تا انتقام او سر رسد» و هنگامى که او این سخنان را شنید، نگران شده، بیرون رفت و آنچه را دیده و شنیده بود به کاهنان گفت.